بررسی مشکلات خود تنظیمی در کودکان
هر از گاهی، عوامل مختلفی می تواند بر توانایی کودک شما در خودتنظیمی تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، خستگی، بیماری و تغییر در برنامه های روزمره کودک شما می تواند بر توانایی کودک در تنظیم واکنش ها و رفتار خود تأثیر بگذارد. همچنین، برخی از کودکان در مراقبت از کودکان ديگر، مدرسه یا ورزش خودتنظیمی بالایی دارند، اما در خانه برایشان سخت است. مقاله امروز از سایت روان درمانی کوتاه مدت در تهران به بررسی مشکلات خود تنظیمی در کودکان خواهد پرداخت.
سایر کودکان ممكن است در مکانهای شلوغ و پر سر و صدا مانند مراکز خرید با هم گلاويز مي شوند. اگر همانطور که کودکان بزرگتر می شوند در ارزیابی و حل مشکلات روابط، سردرگم باشند، ممکن است خودتنظیمی چالش برانگیز باشد. اگرچه این مشکلات مربوط به خودتنظیمی نسبتاً معمولی هستند، اما اگر نگران رفتار کودک خود هستید یا با افزایش سن با رفتار کودک خود مشکل دارید، بهتر است با یک متخصص صحبت کنید. به عنوان مثال، می توانید با پزشک عمومی، پرستار بهداشت کودک و خانواده خود، یا مربی یا معلم مراقبت از کودک خود صحبت کنید.
اگر فرزند شما دچار علائم زير است با يك پزشك مشورت كنيد:
- رفتاری دارد که برای خود یا دیگران خطرناک است.
- بسیار گوشه گیر است و در تعامل با دیگران مشکل زیادی دارد.
- با افزایش سن، اغلب به شیوههای دشوار یا خارج از کنترل رفتار میکنند.
- به نظر می رسد که نسبت به سایر کودکان هم سن، عصبانیت یا رفتار دشوارتری دارد.
- به نظر می رسد که به اندازه سایر کودکان هم سن از مهارت های ارتباطی و اجتماعی برخوردار نیست.
- نظم دادن كودك سخت است و به نظر نمی رسد استراتژی های شما برای تشویق رفتار مثبت کارساز باشد.
خود تنظیمی و رشد مغز
تصور اینکه مغز از دو بخش متفاوت اما به یک اندازه مهم تشکیل شده است می تواند مفید باشد: مغز فوقانی و مغز تحتانی.
مغز تحتانی یا زیرین
مغز تحتانی یا زیرین شامل ساقه مغز و سیستم لیمبیک است. این عملکردهای اصلی بدن ما (مانند ضربان قلب و تنفس) و استرس را کنترل می کند.
هنگامی که مغز ما در قسمت زیرین خطر را احساس می کند، ما را تحریک می کند که قبل از اینکه فکر کنیم عمل کنیم. این غریزه بقا برای وحشت و واکنش با پمپاژ آدرنالین در بدن ما می تواند نجات دهنده باشد. مشکل زمانی به وجود می آید که مغز طبقه پایین ما استرس روزمره را به اشتباه به عنوان یک خطر تفسیر می کند.
هنگامی که کودکان مهارت لازم برای برآوردن خواسته های محیط خود را ندارند، احساسات شدید آنها می تواند كودك را تحریک کند تا بدون فکر کردن واکنش نشان دهند. اگر ادامه داشته باشد، می تواند به ترکیبی از چالش های اجتماعی، عاطفی، رفتاری و تحصیلی منجر شود.
مغز فوقانی
هنگامی که کودکان احساس امنیت و آرامش می کنند، می توانند از مغز فوقانی خود که شامل قشر جلوی مغز است استفاده کنند. این بخش از مغز باعث ایجاد خودآگاهی و خودکنترلی می شود. به ما اجازه می دهد در لحظه مکث کنیم و قبل از اقدام فکر کنیم. در این لحظه میتوانیم تأمل کنیم، دیدگاههای دیگر را در نظر بگیریم، با دیگران همدلی کنیم، برنامهریزی کنیم، استدلال کنیم، تصمیمهای خوبی بگیریم و مشکل را حل کنیم.
رشد مغز ما در قسمت فوقانی تعیین می کند که چقدر قادر به خودتنظیمی هستیم. این قسمت از مغز به زمان نیاز دارد تا به طور کامل و تا بزرگسالی رشد کند. این بدان معناست که کودکان نسبت به خردسالان در خودتنظیمی (مقابله و سازگاری) مشکل بیشتری دارند.
محیط آنها به راحتی باعث تحریک کودکان بسیار خردسال می شود. هنگامی که آنها موقعيت هاي حساسی را احساس می کنند عصبانی می شوند یا دچار تزلزل می شوند. کنار آمدن و سازگاری با تغییرات برای آنها دشوار است.